کتاب سیستمسازی در کسبوکار به شما یاد میدهد چگونه فرآیندهای کاری را استاندارد کنید تا وابستگی به افراد کاهش یابد. سیستمسازی باعث صرفهجویی در زمان، افزایش بهرهوری و رشد پایدار کسبوکار میشود. این کتابها به موضوعاتی مثل طراحی فرایند، اتوماسیون وظایف، و ایجاد چکلیستهای مدیریتی میپردازند. برای کارآفرینان، مدیران استارتاپها و صاحبان کسبوکار کوچک، مطالعه چنین کتابی یک سرمایهگذاری هوشمند است. منبع
دانلود مینی کتاب سیستم سازی کسب و کار در سال 2026 دیباگ:
دانلود مینی کتاب سیستم سازی دیباگ
سیستمها، افراد عادی را قادر میسازند نتایج خارقالعاده خلق کنند.
برای دریافت مشاوره و اطلاع از قیمت در زمینه سیستم سازی کسب و کار با ما تماس بگیرید.
لیست بهترین کتابهای سیستم سازی کسب و کار
سیستمسازی در کسبوکار یکی از مهمترین عوامل رشد پایدار و مقیاسپذیری سازمانهاست. مطالعه کتابهای معتبر در این زمینه میتواند دیدگاه عمیقتری نسبت به طراحی فرآیندها و مدیریت سیستماتیک ایجاد کند. در ادامه، چند کتاب برجسته معرفی میشوند:
1. سیستم سازی در کارآفرینی (Work the System)
این کتاب نوشته سم کارپنتر (Sam Carpenter) است و به اهمیت مستندسازی فرآیندها و ایجاد سیستمهای کارآمد در کسبوکار میپردازد. نویسنده تجربه شخصی خود را در تحول کسبوکارش شرح میدهد و نشان میدهد چگونه با طراحی سیستمها میتوان بهرهوری را چند برابر کرد.
2. کتاب کشش (Traction)
اثر جینو ویکمن (Gino Wickman) که به معرفی سیستم عامل کارآفرینی (EOS) میپردازد. این کتاب ابزارها و روشهایی را برای سازماندهی بهتر، تمرکز بر اهداف و افزایش شفافیت در کسبوکار ارائه میدهد. «کشش» به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا تیم خود را همسو کنند و رشد پایداری را تجربه نمایند.
3. کتاب خلق مدل کسب و کار (Business Model Generation)
این کتاب توسط الکساندر اوستروالدر (Alexander Osterwalder) و ایو پیگنور (Yves Pigneur) نوشته شده است. در این کتاب چارچوبی عملی و تصویری برای طراحی، تحلیل و نوآوری در مدلهای کسبوکار ارائه میشود. «خلق مدل کسبوکار» ابزاری قدرتمند برای کارآفرینان و مدیران است تا سیستمهای سازمانی خود را بر پایه مدلهای نوین طراحی کنند.
4. کتاب سیستم سازی کسب و کار اثر دیوید جنینز
کتاب SYSTEMology نوشته دیوید جنینز (David Jenyns) راهنمایی کاربردی برای طراحی و اجرای سیستمهای کسبوکار است. نویسنده با ارائه گامهای عملی، به صاحبان کسبوکار نشان میدهد چگونه میتوانند بدون پیچیدگیهای اضافی، سازمان خود را سیستماتیک کنند.
ویژگیهای منحصر بهفرد کتاب SYSTEMOLOGY
- ارائه یک روش ساده و قابلاجرا برای سیستمسازی.
- تمرکز بر کاهش وابستگی کسبوکار به مالک یا مدیر.
- استفاده از مثالهای واقعی و کاربردی.
چه افرادی باید مطالعه کنند؟
- صاحبان کسبوکارهای کوچک و متوسط.
- مدیرانی که به دنبال افزایش بهرهوری و کاهش خطاها هستند.
- کارآفرینانی که میخواهند سازمان خود را مقیاسپذیر کنند.
5. کتاب الفبای مدیریت عمر
این کتاب بر مدیریت زمان و افزایش بهرهوری شخصی تمرکز دارد. نویسنده اصولی کاربردی برای استفاده بهتر از زمان در زندگی شخصی و کاری ارائه میدهد.
6. کتاب افزایش سرعت فروش
کتابی است که به تکنیکهای فروش سریعتر و مؤثرتر میپردازد. این اثر ابزارهایی برای بهبود فرآیندهای فروش و دستیابی سریعتر به نتایج ارائه میدهد.
7. کتاب ساعت کار در هفته اثر تیموتی فریس
اثر تیم فریس (Timothy Ferriss) یکی از مشهورترین کتابها در زمینه مدیریت زمان و بهرهوری است. نویسنده در این کتاب روشهایی برای کار کمتر و زندگی بهتر با استفاده از سیستمسازی و برونسپاری ارائه میدهد.
8. کتاب The E-Myth اثر مایکل گربر
اثر کلاسیک مایکل گربر (Michael E. Gerber) است که به یکی از بنیادیترین مشکلات کارآفرینان میپردازد: کار کردن «در» کسبوکار بهجای کار کردن «بر» کسبوکار. این کتاب راهنمایی اساسی برای طراحی سیستمهایی است که کسبوکار را پایدار و مقیاسپذیر میکنند.
9. کتاب چک لیست، چطور کارها را درست انجام دهیم
اثر آتول گاوانده (Atul Gawande) که به اهمیت استفاده از چکلیستها در کاهش خطاها و افزایش دقت در کسبوکار و زندگی حرفهای میپردازد. این کتاب نشان میدهد چگونه ابزارهای ساده میتوانند تفاوتهای بزرگی در نتایج ایجاد کنند.
10. معرفی کتاب سیستم سازی اثر سام کارپنتر
کتاب Work the System نوشته سام کارپنتر (Sam Carpenter) یکی از منابع اصلی در زمینه سیستمسازی است. نویسنده با بیان تجربیات واقعی خود توضیح میدهد چگونه با مستندسازی فرآیندها و ایجاد سیستمهای کارآمد، توانست کسبوکار در آستانه شکست خود را به سازمانی موفق و سودآور تبدیل کند. این کتاب راهنمایی عملی برای کارآفرینان است تا به جای گرفتار شدن در کارهای روزمره، بر بهبود سیستمها تمرکز کنند.
11. کتاب چک لیست اثر آتول گوانده
کتاب The Checklist Manifesto نوشته آتول گوانده (Atul Gawande) اهمیت طراحی و استفاده از چکلیستها را در مدیریت کارها و کاهش خطاها نشان میدهد. نویسنده با مثالهایی از جراحی، هوانوردی و کسبوکار ثابت میکند که ابزار سادهای مانند چکلیست میتواند تفاوتهای بزرگی در کیفیت، کارایی و نتایج ایجاد کند.
12. کتاب کسب و کار خود را راه اندازی کنید
این کتاب برای کارآفرینانی طراحی شده که قصد دارند ایدههای خود را به یک کسبوکار واقعی تبدیل کنند. نویسنده در این اثر به اصول طراحی مدل کسبوکار، برنامهریزی، بازاریابی و سیستمسازی اشاره میکند و ابزارهایی کاربردی برای شروع و مدیریت کسبوکار ارائه میدهد.
13. کتاب Traction نوشته گینو ویکمن
اثر جینو ویکمن (Gino Wickman) یکی از معروفترین کتابها در زمینه مدیریت و رشد کسبوکار است. این کتاب به معرفی سیستم عامل کارآفرینی (EOS) میپردازد که شامل ابزارها و فرآیندهایی برای ایجاد شفافیت، همسویی تیمها و افزایش تمرکز سازمانی است. «Traction» به مدیران کمک میکند تا مسیر رشد پایدار و کنترلشده را دنبال کنند.
14. کتاب Built To Sell نوشته جان واریلو
کتاب Built To Sell نوشته جان واریلو (John Warrillow) به صاحبان کسبوکار آموزش میدهد چگونه شرکت خود را بهگونهای طراحی کنند که مستقل از مالک عمل کند. نویسنده توضیح میدهد که یک کسبوکار موفق باید بدون حضور دائمی صاحب آن نیز کارآمد باشد و حتی قابلیت فروش بهعنوان یک دارایی ارزشمند را داشته باشد.
15. کتاب Clockwork نوشته مایک میکالوویچ
کتاب Clockwork نوشته مایک میکالوویچ (Mike Michalowicz) راهنمایی برای تبدیل کسبوکار به سیستمی خودکار و کارآمد است. نویسنده توضیح میدهد چگونه میتوان فرآیندها را به شکلی طراحی کرد که کسبوکار بدون نیاز به حضور دائمی مدیر نیز رشد کند. این کتاب بر اهمیت اولویتبندی کارها، تمرکز بر وظایف کلیدی و ایجاد توازن میان کار و زندگی تأکید دارد.
خلاصه کتاب سیستم سازی در کسب و کار
سیستمسازی یکی از موثرترین روشها برای اداره هر کسبوکار است که هدف آن حذف وابستگی به افراد خاص و ایجاد یک ساختار قدرتمند سازمانی است. این رویکرد بهویژه برای کسبوکارهای کوچک و متوسطی ایدهآل است که به تناسب محصول با بازار رسیدهاند و حداقل یک تیم کوچک با دانش و تلاش قابلتکرار در اختیار دارند. دیوید جنینز (که برخی به اشتباه دیوید جونز نیز میگویند) در کتاب Systemology (سیستمشناسی) که به «سیستمسازی کسبوکار» شهرت یافته، گامهای انجام این فرایند را تشریح کرده است.
بیشتر شرکتها را میتوان بر اساس میزان سیستمسازی در یکی از چهار وضعیت زیر دستهبندی کرد:
- بقا: بسیاری از استارتاپها در تلاش برای دستیابی به تناسب محصول-بازار هستند و به دنبال راهحلی واقعی برای حل مشکلی در بازار میگردند. صاحبان کسبوکار نیز در این مرحله چنان غرق کارهای روزمرهاند که خود به مانع و گلوگاه رشد تبدیل میشوند.
- ثبات: در این مرحله کسبوکار به یک ثبات نسبی رسیده است. با این حال، دانش اصلی هنوز در ذهن اعضای تیم است و به صورت نظاممند مستندسازی نشده است. مالکان، بخش عمدهای از زمان خود را صرف نظارت مستقیم بر کار کارکنان میکنند و دیگر وقتی برای فعالیتهای راهبردی و اثربخش نخواهند داشت.
- قابلیت ارتقا: در این مرحله شرکت دارای یک مدل کسبوکار تأییدشده است و سیستمهای اصلی خود را تعریف کرده است. با این حال، همچنان شکافهایی وجود دارد؛ برای مثال ممکن است همه افراد دقیقاً از فرآیندهای تعیینشده پیروی نکنند یا به جای پیشگیری از بروز مشکلات، پس از وقوعشان واکنشی عمل کنند.
- قابلیت فروش: یک کسبوکار آماده فروش بر پایه سیستمها اداره میشود؛ به این معنا که مالکان و کارکنان کلیدی میتوانند بدون تأثیر منفی بر عملکرد و شاخصهای کسبوکار، خود را کنار بکشند. این وضعیت، هدف نهایی هر کسبوکار است تا: (1) مالکان بتوانند میزان مشارکت روزمره خود را کاهش داده یا در صورت تمایل کسبوکار را واگذار کنند؛ (2) اعضای تیم در سطوح بالاتری فعالیت کرده و ضمن رشد شخصی و افزایش درآمد، سهم بیشتری در پیشرفت سازمان داشته باشند؛ (3) کسبوکار ظرفیت لازم برای توسعه بیشتر را به دست آورد.
مرحله ۱: تعریف سیستمها
همواره سیستمها را ساده نگه دارید. یک سیستم، مجموعهای از گامهای پیوسته است که به یک نتیجه قابلپیشبینی منجر میشود. گستره یک سیستم میتواند از یک دستورالعمل گامبهگام ساده تا یک نظام جامع با چندین زیرسیستم باشد.
از قانون ۸۰/۲۰ (پارتو) استفاده کنید؛ این قانون میگوید ۲۰ درصد تلاشهای شما ۸۰ درصد نتایج را به همراه دارد. بنابراین به جای اینکه تلاش کنید تمامی فرآیندهای ممکن را سیستمسازی کنید، تمرکز خود را بر همان ۲۰ درصد سیستمهایی بگذارید که عامل ۸۰ درصد بهرهوری کسبوکارتان هستند.
کار را با ترسیم یک نمای کلی از سیستمهای اصلی آغاز کنید؛ یعنی فرآیندهایی که برای جذب مشتریان بالقوه، تبدیل آنها به خریدار و ارائه محصول/خدمت نیاز است.
برای تعیین حداقل سیستمهای موردنیاز، مراحل زیر را انجام دهید:
- هر کسبوکاری گروههای گوناگونی از مشتریان و انواع مختلفی از محصولات/خدمات دارد. برای حفظ تمرکز و سادگی، فقط یک گروه از مشتریان هدف و یک محصول اصلی را (برای آن گروه) انتخاب کنید.
- مشتری ایدهآلی را در نظر بگیرید که کار با او برایتان لذتبخش است و علاوه بر خرید، کسبوکار شما را به دیگران نیز معرفی میکند.
- نخستین محصول یا خدمتی را مشخص کنید که این مشتری باید از شما دریافت کند تا زمینه یک رابطه بلندمدت فراهم شود.
مرحله ۲: واگذاری وظایف
در این گام باید مشخص کنید کدام بخشها و اعضای کلیدی تیم دارای دانش لازم هستند و سپس با واگذار کردن وظایف به آنها، خودشان را مسئول اجرای کارشان کنید.
واقعیت این است که صاحبان کسبوکار معمولاً بدترین گزینه برای تدوین سیستمها هستند، زیرا آنها فقط مشکلات فوری و ملموس را میبینند و توجهی به مسائل پشتپرده و پنهان ندارند. به محض اینکه یک محصول یا خدمت کارآمد در بازار دارید، به این معناست که تیم شما نیز دانش ارزشمندی در آن زمینه دارد. هدف این است که به مرور خودتان را از کانون عملیات خارج کرده و وظایف را به اعضای تیم تفویض کنید تا آنان با بهرهگیری از دانش خود، آن کارها را به طور مداوم انجام دهند.
مراحل واگذاری وظایف به اعضای کلیدی تیم:
- فرم DRTC (که بیانگر بخشها، مسئولیتها و نمودار تیم است) را از وبسایت Systemology دریافت کنید. فهرستی از بخشهای اصلی سازمان مانند فروش، بازاریابی، منابع انسانی و مالی تهیه نمایید.
- هر مرحله از مسیر حیاتی مشتری را به یکی از این بخشها اختصاص دهید.
- نام مدیر یا مسئول هر بخش را که تصمیمگیرنده نهایی در آن حوزه است مشخص کنید. اگر در حال حاضر خودتان مسئول اغلب بخشها هستید, فعلاً نام خود را درج کنید تا زمانی که بتوانید افراد مناسب را برای آن جایگاهها بیابید.
- سایر کارکنان دانا (متخصص) را شناسایی کنید؛ آنهایی که در فعالیتهای مربوط به مسیر حیاتی مشتری دانش یا مهارت ویژهای دارند. (مثلاً ممکن است یکی از اعضای تیم بازاریابی در زمینه سئو متخصص باشد و دیگری در تبلیغات شبکههای اجتماعی تبحر داشته باشد.)
- اجرای سیستمهای حیاتی را به افراد شایسته و دانای تیم بسپارید.
- فرم «واگذاری سیستمها» را دانلود کنید و با استفاده از آن فهرستی شامل: ۱) بخشهای اصلی؛ ۲) عنوان سیستمها (بههمراه ۱-۲ خط توضیح برای هر یک)؛ و ۳) نام کارکنان دانایی که بهترین عملکرد را در آن زمینه دارند، تهیه کنید.
- قانون ۸۰/۲۰ را رعایت کنید: (۱) روی ۲۰٪ کارهایی متمرکز شوید که بیشترین تاثیر را بر کسبوکار دارند؛ (۲) اگر چند نفر وظیفه مشابهی انجام میدهند، فردی را انتخاب کنید که همواره بهترین نتیجه را ارائه میدهد؛ (۳) تا حد امکان، نقش صاحب کسبوکار را از کارهای اجرایی حذف کنید و به جای او از توانایی بهترین اعضای تیم بهره ببرید تا فعالیتها قابل تکرار باشند.
مرحله ۳: استخراج دانش
حالا وقت آن است که دانش و تجربه موجود در تیم را استخراج کرده و به سیستمهایی تبدیل کنید که قابل اشتراکگذاری و تکرار باشند.
برای مستندسازی سیستمها به دو نقش اصلی نیاز دارید (که میتواند بر عهده دو فرد باشد):
- یک کارمند مطلع که دانش عملی خود را منتقل کند.
- یک «قهرمان سیستم» که این دانش را ثبت و مستند نماید. این فرد باید منظم، دقیق و علاقمند به ایجاد سیستمها و فرآیندها باشد. میتوانید کسی از اعضای فعلی تیم یا فردی خارج از سازمان را به صورت نیمهوقت (مثلاً ۱۰ تا ۱۵ ساعت در هفته به مدت ۳ تا ۶ ماه) برای این کار به خدمت بگیرید. دستورالعملهای لازم را به او بدهید و اجازه دهید فرآیند مستندسازی را به پیش ببرد.
- همچنین لازم است برای فرآیند سیستمسازی خود یک سیستم داشته باشید. به طور مثال، قالبهای یکسانی برای مستندسازی طراحی کنید تا همه اعضای تیم بتوانند بهراحتی وظایفشان را ثبت و با دیگران به اشتراک بگذارند.
مراحل ایجاد اولین سیستم:
- یکی از فرآیندهای موجود در مسیر حیاتی مشتری را انتخاب کنید که (۱) ساده و قابل فهم است، یا (۲) به مشکلی میپردازد که همین الان با آن دستبهگریبان هستید (مثل فرآیند رسیدگی به یک سفارش خرید). نتایج مطلوب مورد انتظار از این سیستم را تعریف کنید.
- یک کارمند دانا را برگزینید که طبق نمودار تیم، قادر است نتایج تعریفشده را به دست آورد.
- سادهترین و طبیعیترین روش را برای ثبت مراحل کار انتخاب کنید. برای مثال، میتوانید از نرمافزار فیلمبرداری از صفحهنمایش، دوربین فیلمبرداری یا حتی ضبط صوت استفاده کنید تا فعالیتی که کارمند انجام میدهد ضبط شود. اگر ضبط مستقیم فرآیند ممکن نیست، اجرای کار را به صورت نمایشی بازسازی کنید تا قهرمان سیستم بتواند تمام مراحل را فیلمبرداری کند.
- پس از اتمام کار، حتماً فایل ضبطشده (ویدئو یا صوت) را ذخیره کنید.
- اطمینان حاصل کنید که کارمند مطلع، دلیل و اهمیت ضبط کردن کار خود را میداند. بهتر است آن فرد پیش از شروع، مراحل اصلی کار را فهرست کرده باشد و سپس حین انجام کار، جزئیات هر مرحله را توضیح دهد.
- هدف، ثبت واقعیت جاری فرآیند است، نه خلق یک نسخه بینقص و ایدئال. اگر حین انجام کار اشتباهی پیش آمد، ادامه دهید و نتیجه نهایی را شرح دهید. بعداً میتوانید بخشهای اشتباه را اصلاح کنید یا به عنوان راهنمای نحوه جبران اشتباهات در مستند بیاورید.
- یک ابزار یا سیستم مناسب برای ذخیره فایلهای مستندات انتخاب کنید. در حال حاضر میتوانید از هر پلتفرمی استفاده کنید که همه اعضای تیم به آن دسترسی و حق ویرایش داشته باشند.
- مستندات را در پوشههایی دستهبندی کنید (برای مثال یک پوشه برای فروش، یک پوشه برای بازاریابی، یک پوشه برای عملیات و ...).
- درباره روش نامگذاری پوشهها و فایلها با تیم به توافق برسید تا جستجوی آنها در آینده آسان باشد. همچنین، شرح سیستم و خروجیهای مورد انتظار را در یک تا دو پاراگراف در ابتدای مستند ذکر کنید.
- در مستند هر سیستم، به فایلها، قالبها و منابع مرتبط لینک بدهید و نام و شماره تماس کارمند مطلع اصلی و یکی دو نفر از اعضای پشتیبان تیم را نیز درج کنید.
مرحله ۴: ساماندهی
در این مرحله سیستمهای تدوینشده را به گونهای سازماندهی میکنید که اطمینان حاصل شود اعضای تیم حتماً از آنها پیروی خواهند کرد.
یادتان باشد که بزرگترین سرمایه شما سیستمهای شما هستند، نه تکتک افرادتان. کسبوکارهایی که توسط سیستمها اداره میشوند نسبت به کسبوکارهای متکی بر افراد ارزش بیشتری دارند، زیرا قابلاعتمادتر، کارآمدتر، تکرار پذیرتر و قابلاندازهگیریتر هستند.
خبر خوب: برای مدیریت سیستمها و پروژههای خود تنها به دو ابزار اصلی نیاز دارید.
- یک نرمافزار مدیریت سیستم (SMS) که محل مرکزی نگهداری تمامی سیستمها، دستورالعملها و شاخصهای موفقیت در کارهاست.
- یک نرمافزار مدیریت پروژه (PMS) که برای مدیریت وظایف و پروژهها به کار میرود تا هر عضو تیم بداند مسئول چه کاری است و آیا مطابق معیارهای تعیینشده پیش میرود یا خیر.
این دو ابزار به هر یک از اعضای تیم امکان میدهند به وضوح بدانند: ۱) چه وظایفی بر عهده دارند؛ ۲) دستورالعملها و اطلاعات لازم را از کجا پیدا کنند. همچنین مدیران میتوانند با تکیه بر این دو سیستم، آموزش نیروهای جدید و پیگیری پیشرفت آنها را بهسادگی انجام دهند.
مرحله ۵: یکپارچهسازی
این مرحله به تغییر عادات قدیمی و نهادینه کردن عادات جدید اختصاص دارد تا در نهایت بتوانید یک فرهنگ سازمانی مبتنی بر سیستم ایجاد کنید.
این مرحله چالشبرانگیزترین بخش فرآیند است، زیرا افراد باید رفتار خود را تغییر دهند و طرز فکر سیستمی پیدا کنند. برای موفقیت در این گام باید:
- نشان دهید این تغییرات چه منفعتی برای هر یک از اعضای تیم دارد (نه فقط سود شرکت).
- کارکنان را در تدوین سیستمها مشارکت دهید.
- فرد مناسبی را برای هدایت این تغییر فرهنگی انتخاب کنید.
مراحل نهادینهسازی سیستمها در فرهنگ سازمان:
- تصمیم بگیرید چه کسی مسئول تبدیل فرهنگ فعلی شرکت به فرهنگ سیستممحور خواهد بود. (معمولاً رهبران ارشد سازمان افراد بصیر، خلاق و متخصص حل مسئله هستند؛ در حالیکه مدیران اجرایی افرادی منظم، دقیق و عملگرا محسوب میشوند.) اگر بنیانگذار شرکت فردی صاحبفکر است، میتواند چشمانداز خود را با دیگران به اشتراک بگذارد، اما شاید برای مدیریت اجرایی جزئیات مناسب نباشد. در این حالت، یک مدیر توانمند برای نظارت بر اجرای کارها منصوب کنید و بنیانگذار از طریق او هدایت کلی را انجام دهد.
- مزایای سیستمسازی را هم از دید کارکنان و هم از دید مدیران برایشان توضیح دهید:
- از نگاه اعضای تیم، سیستمسازی باعث کاهش اشتباهات و دوبارهکاریها، امکان استفاده از مرخصی بدون نگرانی، و آزاد شدن زمان برای انجام کارهای ارزشمندتر میشود.
- از نگاه کسبوکار، سیستمسازی به رشد و سود بیشتر منجر شده، منابع را برای فعالیتهای راهبردی و کارهای پُربازده آزاد میکند، اعتبار و عملکرد شرکت را بهبود میدهد و جذابیت آن را برای سرمایهگذاران یا خریداران افزایش میدهد.
- فرآیند سیستمسازی را به ترتیب سلسلهمراتب سازمانی به تیم معرفی کنید. ابتدا شرکای کسبوکار، سپس مدیران بخشها، آنگاه کارکنان دانا و در نهایت سایر اعضای تیم را در جریان بگذارید:
- پیام و چشمانداز برند خود را متناسب با دغدغههای کارکنان بیان کنید و نشان دهید این تغییر چگونه به سود آنهاست.
- با تکرار پیام و مشارکت دادن افراد در طراحی/اصلاح سیستمها، از دانش جمعی آنها بهره ببرید.
مرحله ۶: ارتقای کسبوکار
پس از پیادهسازی سیستمهای اولیه، به مستندسازی و سازماندهی سیستمهای جدید ادامه دهید تا ظرفیت بهرهگیری از فرصتهای نو و رشد کسبوکار را افزایش دهید.
وجود سیستمهای مدون باعث میشود افراد از کارهای روزمره رها شوند و بتوانند زمان و انرژی خود را صرف فعالیتهای پربازده مانند برنامهریزی استراتژیک و نوآوری کنند. اکنون که مسیر حیاتی مشتری را تعیین کرده و سیستمهای اصلی مولد درآمد را ایجاد نمودهاید، آماده ورود به مرحله ارتقاء کسبوکار هستید.
مراحل کاهش وابستگی به افراد کلیدی:
سایر سیستمهایی که در رشد کسبوکار موثرند تعیین کنید. به نمودار بخشها، وظایف و تیم (DRTC) مراجعه کنید و بخشهایی را بیابید که هنوز سیستم مشخصی ندارند یا تعداد کمی سیستم برای آنها مستند شده است.
شناسایی سیستمهای حیاتی هر بخش: فهرستی از فعالیتهای کلیدی روزانه، هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه هر بخش تهیه کنید. با بهرهگیری از قاعده ۸۰/۲۰، بین ۵ تا ۸ سیستم حیاتی شامل وظایف کلیدی و تکرارپذیر را مشخص کنید. اگر برخی کارها را برونسپاری کردهاید، تمرکز خود را بر فعالیتهایی بگذارید که توسط تیم داخلی انجام میشود؛ زیرا هدف اصلی آزاد کردن وقت اعضای تیم خودتان و افزایش بهرهوری آنهاست.
شروع سیستمسازی از بخشهای اولویتدار: ابتدا از بخشهای زیر آغاز کنید:
- امور مالی: مسئول اموری مانند صدور صورتحساب، پرداخت حقوق و دستمزد، تطبیق حسابها و تحلیلهای مالی.
- منابع انسانی: وظایفی همچون استخدام، آموزش و همسوسازی نیروهای جدید با سازمان، اجرای سیستم پاداش و تنبیه، و ارزیابی عملکرد را بر عهده دارد که تمامی این موارد برای موفقیت سازمان ضروریاند.
- مدیریت: شامل فعالیتهای راهبردی مانند هدفگذاری، ارزیابیها و بازبینیهای دورهای است. از مهمترین وظایف مدیر میتوان به رسیدگی به امور جاری، برگزاری جلسات هفتگی فروش، جلسات برنامهریزی فصلی و مانند آن اشاره کرد.
- هدف این است که در مجموع حدود ۱۵ تا ۲۰ سیستم حیاتی در این بخشها شناسایی شود.
اکنون با استفاده از فرآیندهایی که تاکنون یاد گرفتید، این سیستمها را تعیین، دانشنگاری (مستندسازی) و سازماندهی کنید و در نرمافزار مدیریت سیستم ذخیره نمایید.
سیستمسازی نقشهای کلیدی تیم: فهرستی از نقشهای کلیدی در کسبوکار خود (از مالک و مدیرعامل تا مدیران بخشها و اعضای مهم در مسیر حیاتی مشتری) تهیه کنید. از هر فرد بپرسید: «اگر بخواهید یک ماه به مرخصی بروید، چه وظایف و مسئولیتهای شما باید انجام شوند تا کسبوکار بدون مشکل پیش برود و خللی در کارتان ایجاد نشود؟» بر اساس پاسخها، ۵ تا ۷ وظیفه مهم آن فرد را تعیین کنید.
سپس سیستمهای مربوط به آن وظایف را برای هر فرد مشخص کرده، مسئولیتش را واگذار نموده و دانش آن را استخراج و مستند کنید. (برای سهولت، هر بار حداکثر بر روی ۵ نفر کار کنید.)
در نهایت، برای محک زدن این سیستمها، از افراد بخواهید به ترتیب به مرخصی کوتاهمدت بروند (ابتدا این کار را از صاحب کسبوکار شروع کنید). هر بار که در غیاب هر فرد با مشکلی مواجه شدید، آن مشکل را به عنوان یک خلأ سیستمی شناسایی کرده و برای رفع آن اقدام کنید.
مرحله ۷: بهینهسازی
اکنون یک گام فراتر رفته و عملکرد سیستمهای خود را زیر نظر بگیرید. یک فرم حاوی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) تهیه کنید تا بتوانید کارایی کسبوکار را ارزیابی کرده و در صورت لزوم سیستمها را اصلاح و بهینه کنید.
پیش از آنکه به فکر بازطراحی اساسی سیستمهای خود بیفتید، باید دقیقاً بدانید که اکنون مشغول چه کاری هستید. تا اینجا تمرکز بر ایجاد سیستمهای اولیه بوده است؛ در نتیجه اکنون پایهای محکم برای آغاز فرآیند بهینهسازی در اختیار دارید.
- توجه داشته باشید که تمام بخشهای کسبوکار به یکدیگر مرتبطاند. اگر تغییری در سیستم بازاریابی ایجاد کنید، ممکن است بر سیستم فروش و عملیات نیز اثر بگذارد.
- یک فرم یا داشبورد طراحی کنید تا خروجی سیستمهای اصلی را ببینید و تأثیر تغییرات اعمالشده را رصد کنید.
نیازی نیست خود را با شرکتهای بزرگی مانند مکدونالد مقایسه کنید که دههها برای بهبود سیستمهایشان زمان صرف کردهاند. شما با اجرای شش مرحله قبل، یک سیستم اولیه خواهید داشت؛ سپس میتوانید به تدریج و با حوصله آن را بهبود ببخشید.
مراحل بهینهسازی سیستم:
- فرمی برای مسیر حیاتی مشتری تهیه کرده و اعداد و شاخصهای کلیدی عملکرد را در آن ثبت کنید.
- اجزای مسیر حیاتی مشتری را مرور کنید (جلب توجه، پرسش، فروش, دریافت پول, جذب مشتری, تحویل محصول, تکرار فرآیند) و برای هر یک شیوه اندازهگیری مناسبی تعیین نمایید. مثلاً میتوانید میزان جلب توجه را با تعداد بازدیدکنندگان وبسایت یا شمار افرادی که حضوری به فروشگاه مراجعه کردهاند بسنجید.
- در نهایت ۵ تا ۷ معیار کلیدی انتخاب کنید که نشاندهنده بهبود عملکرد کسبوکار باشند (مانند تعداد بازدیدکنندگان سایت، تعداد پیشنهادهای ارسالشده به مشتریان، تعداد فروشهای تکمیلشده و نظایر آن). این شاخصها را در یک بازه زمانی (مثلاً ماهانه) دنبال کنید و روند تغییرات را تحلیل نمایید.
- به تیم خود آموزش دهید که مشکلات را شناسایی کرده و در فهرست مشکلات نرمافزار مدیریت پروژه ثبت کنند:
- از اعضای تیم بخواهید مشخص کنند کدام مشکلات را خودشان میتوانند حل کنند و کدامها را باید با اصلاح سیستم برطرف نمود؛ سپس لیست مشکلات را بر اساس فوریت و میزان تأثیر مرتب کنند.
- در جلسات ماهانه تیم، توافق کنید که روی کدام یک از این موارد اولویتدار کار کنید؛ سپس در گروههای کوچک، آن مشکل را تعیین، مسئول رسیدگی را مشخص، راهحل را مستندسازی و پیادهسازی کنید (یعنی همان فرآیند تعریف، واگذاری، استخراج دانش و ساماندهی را برای حل مشکل به کار ببرید).
- آزمون نهایی همچنان این است: آیا وقتی یکی از اعضای کلیدی به مرخصی میرود، فرد دیگری میتواند وظایف حیاتی او را به خوبی انجام دهد؟
- با ایجاد فرهنگ مناسب و پایبندی به اقدامات و شاخصهای تعریفشده، میتوانید به طور مستمر سیستمهای خود را بهینهسازی کنید.
چرخه مستمر حل مسائل: برای حل مداوم مشکلات در سیستم، یک رویکرد چهار مرحلهای داشته باشید:
- مشکل را شناسایی کنید و به فهرست مشکلات بیفزایید.
- راهحل ممکن را بررسی کرده، آن را ارتقا دهید و به اجرا بگذارید.
- نتایج را ارزیابی کنید، از جمله هرگونه اثر جانبی ناشی از اجرای راهحل.
- اگر راهحل مؤثر بود، آن را به بخشی ثابت از فرآیندهای خود تبدیل کنید؛ در غیر این صورت، دوباره به مرحله اول بازگردید و راهحل جدیدی را آزمایش کنید.
در ضمن، میتوانید با بهرهگیری از مشاوره مربیان یا متخصصان این حوزه، سرعت پیشرفت خود را بیشتر کنید.
در نهایت، هدف غایی سیستمسازی این است که کسبوکار شما به مرحلهای برسد که قابل فروش باشد و بدون حضور شما نیز همانند ساعت کار کند.
این هفت مرحله به شما کمک میکند تا از مرحله بقا عبور کرده و کسبوکاری ایجاد کنید که بدون وابستگی به شما پایدار و معتبر عمل کند و در بلندمدت رشدی چشمگیر را تجربه نماید. پس تصمیم بگیرید و از همین امروز اجرای این مراحل را آغاز کنید!
اهمیت کتاب در سیستم سازی کسب و کار
کتابهای سیستمسازی نقش مهمی در آموزش و راهنمایی کارآفرینان دارند. آنها به مدیران کمک میکنند تا کسبوکار خود را از حالت وابسته به افراد، به سیستمی پایدار و مقیاسپذیر تبدیل کنند. مطالعه چنین کتابهایی دیدگاهی عملی و مرحلهبهمرحله برای بهبود فرآیندها و رشد سازمان فراهم میآورد.
چرا باید کتاب سیستم سازی کسب و کار را بخوانیم؟
زیرا این کتابها روشهایی کاربردی برای کاهش خطاها، افزایش بهرهوری، کاهش وابستگی به مدیر و بهبود کیفیت محصولات و خدمات ارائه میدهند. همچنین باعث میشوند صاحبان کسبوکار بتوانند به جای درگیری با امور روزمره، بر رشد و توسعه تمرکز کنند.
مزایای سیستم سازی برای کسب و کارها
- افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها.
- ایجاد ثبات و انسجام در فرآیندها.
- بهبود کیفیت محصولات و خدمات.
- امکان توسعه و مقیاسپذیری سریعتر.
- کاهش وابستگی به مدیر یا افراد کلیدی.
مخاطبان کتاب سیستم سازی کسب و کار
این کتابها برای کارآفرینان، مدیران شرکتهای کوچک و متوسط، صاحبان استارتاپها و حتی مدیران سازمانهای بزرگ نوشته شدهاند. هر فردی که به دنبال افزایش کارایی و کاهش وابستگی در سازمان است، میتواند از این منابع بهرهمند شود.
برای دریافت مشاوره و اطلاع از قیمت در زمینه سیستم سازی کسب و کار با ما تماس بگیرید.
جمع بندی
کتاب سیستم سازی کسبوکار، راهنمایی جامع و کاربردی برای هر مدیر یا کارآفرینی است که میخواهد سازمانی پایدار، کارآمد و مستقل ایجاد کند. این منابع ارزشمند با عنوان کتاب سیستم سازی در کسب و کار نهتنها اصول نظری بلکه روشهای عملی را ارائه میدهند تا مسیر رشد و توسعه هموارتر شود. همچنین مطالعه خلاصه کتاب سیستم سازی میتواند به مدیران کمک کند تا در زمان کوتاه، مهمترین مفاهیم و تکنیکهای کاربردی را درک کرده و سریعتر در سازمان خود پیادهسازی کنند.